انتخابات المپیک
شتاب زده، کج و معوج و نادرست
شاید در ذهن خوانندة هشت صبح این تصور به وجود بیاید که گویا شماری از دزدان مسلح یا غیرمسلح سرگردنه از دیوارهای المپیک بالا میروند و داخل ساختمان کمیته ملی المپیک می شوند و چوکی های فرسوده اتاق های کارمندان و موبل و فرنیچر آخرین مودل رییس المپیک را و یا گلهای پلاستیکی را که سراپای المپیک را پوشانیده است و اخیرا توسط شماری از رسانه های معامله گر به عنوان بزرگترین دست آورد ورزش کشور معرفی می شوند، دزدی کنند؛ اما عمق فاجعه بسیار بزرگ تر از این تصور است.
شماری از ورزش سالاران، دلالان و معامله گران ورزش که از سالها بدینسو با هزار ترفند در راس فدراسیون های ورزشی قرار گرفته اند و فکر می کنند که ریاست های فدراسیونها برایشان به ارث رسیده است و در لجنزار سو استفاده ها تا گلو غرق اند و با شناختی و واسطه هایی که در دولت دارند، از هر گونه تعقیب عدلی و قضایی سند معافیت گرفته اند، در یک برنامه مافیایی و زیرزمینی پلان شده که با ابتکار جنرال ظاهر اغبر که تجربه های ناقصی در عرصه نظامی دارد و چند گاهی هم عضویت تیم ملی هندبال را زمانی داشته که شمار بازیکنان هندبال در آن سالها از شمار انگشتان دست بیشتر نبود، به میدان آمدند.
بیشتر از ورزش سالاران که سالها پیش با هزار معامله و نیزنگ بر کرسی فدراسیونها نشستند، هنگامی که دیدند برای نظارت به عملکردهای خودسرانه هیچ کس مسوول نیست و نه رییس جمهوری و نه معاونت دوم برای ورزش توجه ندارند و همه ارگانهای قضایی هم در مقابل این بی بندو باری و سو استفاده های سکوت کرده اند و حتا مکاتیب رسمی سارنوالی در المپیک زیر زده می شوند، جرات بیشتر پیدا کردند و با وقاحت تمام یک گام به جلو گذاشتند و با انتخابات فرمایشی سرنوشت رهبری المپیک را نیز به سرنوشت شوم شماری از فدراسیونها مبدل ساختند.
رییس جدید المپیک که با تاسف بیشتر تجربه هایش به شناخت گل های پلاستیکی و گل و گلکاری برمیگردد، با استفاده از موقعیت و صلاحیت اداری شماری از فدراسیونهای المپیکی را با تطمیع، شماری را با تهدید و عده یی را با معامله به سوی خود کشانده و باغ های سرخ و سبز نشان شان داد و در این حاتم بخشی های تا جایی پیش رفت که حتا لست هایی از شماری از فدراسیونها برای جابجایی در پست المپیک نیز پیش از پیش گرفت و کسانی را که تا دیروز افراد بی بند و بار میدانست بیشتر از دیگران در آغوش فشرد و با سفرهایی که به از امکانات المپیک صورت گرفت، ظاهرا کار را با شورای المپیک آسیا نیز هماهنگ کرد. اما موارد زیاد وجود دارند که برگزاری این انتخابات را پرسش برانگیز کرده اند:
ریاست تربیت بدنی و ورزش و کمیته ملی المپیک با نامهای مختلف و ساختارهای متفاوت، خلاف همه معیارهای پذیرفته جهانی بیشتر از هفت دهه به همین شیوه به گونه سنتی رهبری میشد که میبایست سالها پیش به عنوان دو ارگان مجزا از هم با ساختار متفاوت کار می کردند، اما با تاسف این دو ارگان تا هنوز حکم انفصال را از ریاست جمهوری ندارند.
در انتخابات ریاست المپیک، تنها فدراسیونهای منتخب المپیکی میتوانند به عنوان رای دهنده گان شرکت کنند، در حالی که شمار زیادی از فدراسیونهای غیر المپیکی و به گفته دوستی چند فدراسیون «من درآوردی» که شمار ورزشکاران شان از ده و بیست فراتر نمی رود و قانونیت شان آنسوی شوربازار و پل خشتی اعتبار ندارد، برای انتخاب رییس المپیک، در صندوقها رای ریختند.
از جانب دیگر، شماری از رییسان فدراسیونها به همین شیوه های نظامیی که آقای اغبر برای خود سناریو ساخت و به کرسی المپیک نشست، ارزش قانونی ندارند، هرچند به زور به ریاست هایشان ادامه میدهند. حال رییسانی که انتخاب خودشان بر بنیاد توطئه و دسیسه برگزار شده باشد، چگونه میتوانند به قانونیت ریاست المپیک صحه بگذارند و رای بدهند. به گونه مثال آقای اغبر در روزهای نخست تقررش در ریاست المپیک، انتخابات فدراسیون تکواندو را غیر قانونی اعلان کرد و رییس به اصطلاح منتخب این فدراسیون را یک فرد گستاخ و بی تربیه اعلان کرد، اما حالا همان فرد گستاخ و بی تربیه مسوول کمپاین آقای اغبر می شود و آقای اغبر سندیت ریاست خود را از همان گستاخ بی تربیه می گیرد.
طرزالعمل جامع و مکتوب برای انتخاب رییس المپیک وجود ندارد.
ویژه گی انتخاب رییس المپیک بیشترینه سلیقه بوده و به تعبیری، آقای اغبر، پست ریاست المپیک را به قد و اندام خود بریده است.
یادم می آید که آقای یوسف دلدار رییس پیشین فدراسیون تکواندو هنگامی که دان سه در تکواندو داشت میگفت که رییس فدراسیون تنها کسی میتواند باشد که دان سه داشته باشد، ولی هنگاهی که چند تکواندو کار دیگر نیز توانستند دان سه بگیرند، آن وقت، آقای یوسف دلدار دان پنج گرفته بود و معیار رییس شدن هم دان پنج شده بود. جالب اینجاست که آقای یوسف دلدار هر دروغی که میگفت بر ماستر کوریایی تهمت میبست و آقای اغبر هر دورغش را میزند به گردن ترجمان ایران الاصل المپیک آسیا که به عنوان نماینده با صلاحیت المپیک آسیا بر انتخابات نظارت می کند.
با تاسف که برنامه ریزی زیرزمینی انتخابات بیشترینه ماحصل زد و بندهای قومی و منطقه یی است، هر چند طراح این ابتکار گاهی تذکره ننگرهار را به رخ مردم می کشد، زمانی شهر کابل را زادگاهش می داند و هر از چند گاهی خود را فرزند برومند پنجشیر میداند، غافل از این که، دیگر مردم ما به ولایت ها و جای ها کار ندارند، بل به کسانی که برای ورزش صادقانه کار کنند، اعتماد دارند. در ورزش جایی و جایگاهی برای سو استفاده از ملیت و قوم، قبیله و مذهب وجود ندارد، هرچند آقای اغبر از این حربه نیز بیشترین استفاده را کرده است.
اداره یی که آقای اغبر رییس منتخب آن شده، نه جای دارد و نه جایداد، نه کارمند، نه بودجه و نه ساختار، اما میدانم که آقای اغبر همانگونه که در یک نطق تاریخی در نخستین روزهای تقررشان، گفته بودند که ورزش را در دو ماه دگرگون می کنند، توانمندی آن را دارند که المپیک را همه چندبار دگرگون کنند. دگرگون معنای دیگر هم دارد - سرنگون.
بر بنیاد وعده های آقای اغبر که با تاسف همه شفاهی بودند و اگر احیانا کتبی هم میبودند به درد ما نمیخورند، قرار بود پیش از انتخابات ریاست المپیک، انتخابات ریاست فدراسیونها برگزار شود و پیش از انتخابات ریاست فدراسیونها، انتخابات نماینده گان فدراسیونها در ولایات انجام شود، تا نماینده گان واقعی ورزشکاران در ولایات بتوانند، رییس فدراسیون را انتخاب کنند و رییسان منتخب فدراسیونها، رییس المپیک را انتخاب کنند؛ کاری که با ابتکار آقای اغبر کاملا وارونه صورت گرفت. حالا رییس به اصطلاح منتخب المپیک با استفاده از تجربه موفق تقلب، هر که را خواست حمایت میکند و رییس فدراسیون میسازد و هر که را مطابق میلش نبود، به حاشیه می راند و رییسان فدراسیونها هم، پس از این، هر که را در ولایات مطابق سلیقه خود یافتند نماینده انتخاب می کنند و هر که را مطابق میل شان نبود، همانند گذشته به بهانه پوشیدن لنگی و داشتن ریش و دهها بهانه دیگر به حاشیه می رانند.
من به عنوان یک عضو کوچک خانواده ورزش از رییس جمهور و معاونت دوم ریاست جمهوری که مسوولیت مستقیم ورزش را به عهده دارم می طلبم که بیشتر از این با سکوت، نظاره گر عملکردهای غیرمسوولانه ورزش ما نباشند و با دقت در جستجوی یک چهره توانمند، متعهد، آگاه برای رهبری ورزش باشند. اگر اندکی دیر بجند، ما شاهد یک انتخابات تقلبی دیگر نیز خواهیم بود و حتما کس دیگری خود را در ریاست تربیت بدنی و ورزش نیز انتصاب می کند و نام انتخاب بر آن می نهد.
آغازین سخن و انگیزه آغاز