جواب مده، لاف مزن، کار بکن

این مطلب از روزنامه هشت صبح گرفته شده است.

نویسنده: خپلواک

جواب مده، لاف مزن، کار بکن

 

بیشتر ادارات دولتی افغانستان، فاقد استراتیژی و پالیسی در عرصه های مختلف است و بیشترینه بر بنیاد سلیقه هایی شخصی اراکین بلندپایه آن اداره ها، رهبری می شوند. یکی از موارد مهم، چگونه گی برخوردهای چندگانه اداره های دولتی با رسانه ها است.

به گونه مثال وزارتهای دفاع، خارجه، داخله و صحت عامه، پالیسی - شاید پالیسی شفاهی و نه مکتوب- خود را بیشترینه بر بنیاد روابط نزدیک و تنگاتنگ با رسانه ها طرح ریزی کرده اند، در حالی که شماری از ادارات دولتی با پالیسی دوری از رسانه ها به نحوی خود را از دیدرس مردم دور نگهمیدارند و یا شاید میخواهند به نحوی رسانه ها و مردم را از داشتن معلومات دور نگهدارند.

در این میان ریاست عمومی تربیت بدنی و ورزش و کمیته ملی المپیک به عنوان یکی از بزرگترین ارگانهای دولتی و به تعبیری دوستی «فربه تر از وزارت» همواره سیاست چند پهلو داشته است. به گونه یی هر گاهی که مساله دستاورد ورزشکاران مطرح می شود، به همه رسانه های زنگ می زنند و کوشش می کنند که دستاورد را به مراتب بیشتر از آنچه است بازتاب بدهند و در مصاحبه و میزهای گرد همه در نوبت ایستاده می شوند، اما هنگامی که مشکلی در عرصه ورزش به وجود بیاید، کسی نیست که حتا پاسخ کوتاه به پرسشهایت بدهد و هر کس کوشش می کند، اشتباه را به گردن دیگری بیندازد و یا با بهانه های ناشیانه از پاسخ گفتن طفره بروند. از شمار چند میراث ناگوار یا به تعبیر شماری از اعضای رهبری المپیک، «مریضی» رهبری پیشین المپیک، یکی هم سیاست دو پهلویش در برابر رسانه ها، به رهبری جدید المپیک نیز انتقال یافته است.

بیشتر اعضای رهبری المپیک حاضر اند که مثلا هنگام تبجیل از یک قهرمان یا دستاورد ورزش صحبت کنند، لاف بزنند، و به گونه یی سهم خود را در آن دستاورد، بیشتر از دیگران برجسته کنند، اما هنگامی پاسخ در باره یک مشکل یا پاسخ به یک مساله جنجالی در میان بیاید، هیچ کس حاضر نیست در زمینه صحبت کند و همه، حق پاسخ گویی را دریادلانه در حیطه صلاحیتهای دیگری میداند.

پالیسی جدید المپیک (اگر بتوانیم نام پالیسی را بدان بنهیم) این است که هیچ کس نمیتواند، در میزهای گرد شرکت کند. یکی از این موارد رد خواسته های شماری از کارگزاران رسانه های دیداری است. پاسخ المپیک این است که شما هر چی دل تان میخواهد بنویسد، ما پاسخ نمیدهیم.

مطالب انتقادی در عرصه ورزش در هشت صبح به نشر نمی رسند که پاسخی دریافت کنند و بازار جنگ قلمی را گرم نگهدارند، بل این نبشته ها به منظور شناسایی دشواریها و یادکری از نارساییهای ورزش نشر میشوند تا رهبری المپیک با دید واقبینانه به رفع کاستی ها بپردازند. هرچند حق هر پاسخی به روزنامه محفوظ است.

به کسانی که حرف ها و ادعاهایشان ده برابر بیشتر از عملکردهایشان است و با طمطراق می گویند «شما هر چی میخواهید، بنویسد؛ ما جواب نمیدهیم»، میگویم که جواب ندهید، لاف هم نزنید، اما دست کم اندکی کار بکنید، کار اما نه به تعبیر شاعری «کارتون». مگر ما غیر از این چیزی خواسته ایم.

دگرا ساراگشت برن (!)

دگرا ساراگشت برن (!)

 

تاریخ تکرار می شود؛ دروازه های بسته تشنابهای المپیک که چندی پیش باز شده بودند، دوباره بسته شدند. نبشته «دگرا ساراگشت برن (!)» یک بار دیگر به چاپ میرسد تا رسالتی را که مبنی به بازگشایی تشناب های المپیک یک سال و اندی پیش، موفقانه انجام داده بود، یک بار دیگر به فرجام برساند. رهبری جدید المپیک در واکنش به عملکردهای رهبری پیشین، بیشتر دروازه های باز را بسته و دروازه های بسته را باز کرده است، که یکی از آنها، بستن دوباره دروازه های تشناب های المپیک است که در آخرین روزهای حکومت رهبری پیشین المپیک باز شده بودند؛ هر چند این حکم کلی نیست و هنوز هم بیشتر دروازه های خودخواهی، برخوردهای سلیقه یی، زورگویی، حق تلفی و امپراتوری در فدراسیونها تا هنوز باز اند و شاید بر بنیاد «پالیسی معامله و مجادله و مفاهمه»، همانند گذشته تا سالهای سال باز نگهداشته شوند. و اما آن مطلب «دروازه گشا» این بود:

«در این روزهای طب آنهم از نوع ورزشی اش به این نتیجه رسیده است که ارگانیزم بدن رییسان و مقامهای بلند المپیک با ماموران پایین رتبه تفاوت فاحشی دارد. چون معده های رییسان و مقامات زودتر مواد را ترشح میکند و باید در روز حد اقل چند بار به رفع حاجت بروند، اما کارمندان اول اینکه چی میخورند که رفع حاجت کنند، دوم اینکه حق ندارند در یک روز بیشتر از دو بار رفع حاجت کنند و آن هم فقط صبح و عصر در خانه هایشان و سوم اینکه اگر احیاناً ضرورت، بسیار عاجل بود، به استناد گفته های یکی از مقامهای المپیک «دگرا سارا گشت برند» (دیگران صحراگشت بروند) چون کلید چند تشناب به دست چند رییس است و دیگران حق ندارند از آن استفاده کنند، اما این مقامها که برای رفع حاجت احتمالی کارمندان مرد، نسخه «صحراگشت» را تجویز کرده اند، تا حال برای کارمندان زن و زنان ورزشکار فکری نکرده اند، اما من مطمین استم که اگر ریاست اداری و تخصیص داشته باشد و یا پولی از تخصیص سنگ کاری و گل کاری و خریداری موبل و فرنیچر و چی و چی باقی ماند، در سال های آینده این مسأله را مدنظر می گیرد.»

یادداشت: خواننده گرامی هشت صبح، در اداره یی که بازکردن درب های بسته تشنابها به روی مراجعین، تنها پس از نشر چند مقاله میسر است، سطح آگاهی و احساس مسوولیت کارگزاران آن اداره را خودت حدس بزن.

ورزش در هفته یی که گذشت 11 سرطان

ملی پوشان بکسنگ راهی ایتالیا شدند

تیم ملی بکسنگ با هشت ورزشکار و سه نفر همراه، شنبه برای شرکت در پانزدهمین دور رقابت های جهانی بکسنگ راهی ایتالیا شدند. این رقابت ها از تاریخ اول سپتامبر در شهر میلان ایتالیا آغاز شد و ورزشکاران پنج قاره با هم رقابت می کنند. بر بنیاد گفته های یکی از مسوولان کمیته ملی المپیک، دو نفر از این ورزشکاران پیش از برگزاری رقابت ها در یک کمپ تمرینی در آن کشور نیز شرکت نموده بودند که تمام مصارف آنها از جانب فدراسیون جهانی بکسنگ پرداخته شده است.

 نخستین باشگاه «فتنس» بانوان

نخستین باشگاه «فتنس» بانوان سه شنبه افتتاح شد. در مراسم گشایش آقای جنرال محمد ظاهر اغبر رییس کمیته ملی المپیک و خانم شکریه بارکزی وکیل مردم در ولسی جرگه و شمار زیادی از ورزشکاران شرکت کرده بودند. این باشگاه با داشتن وسایل مدرن و پیشرفته ورزشی مجهز بوده و زمینه های بهتر ورزش را به بانوان علاقه مند فراهم ساخته است. بر بنیاد گفته های آقای اغبر، قرار است که به کمک شورای المپیک آسیا، به زودی یک جمنازیوم برای بانوان در شهر کابل ساخته شود.

 

جام فوتبال رمضان آغاز شد

نخستین دور رقابت های فوتبال جام رمضان در ورزشگاه غازی شهر کابل آغاز شد. این رقابت ها که به ابتکار تیم فوتبال رسانه های و همکاری کمیته ملی المپیک راه اندازی گردیده است، دوازده تیم از نهادهای دولتی و غیردولتی در دو گروه شش تیمی با هم رقابت می کنند. نخستین بازی این رقابتها میان تیمهای رسانه ها و افغان بیسم صورت گرفت و با نتیجه یک مقابل صفر به نفع رسانه ها به پایان رسید. این رقابت ها همه روزه با انجام دو بازی در ورزشگاه غازی شهر کابل پیگیری می شود.

ریاست المپیک، مهمانخانه ورزشکاران شد

بر بنیاد گفته های دفتر مطبوعاتی المپیک، دفتر کاری ریاست المپیک به مهمانخانه ورزشکاران مبدل شد. آقای جنرال محمد ظاهر اغبر رییس کمیته ملی المپیک در یک اقدام غیر مترقبه هدایت داده است تا دفتر کاری اش برای خوابگاه ورزشکارانی که بیشترینه از ولایات برای شرکت در رقابتها و سیمینارها می آیند و جای مناسبی برای استراحت ندارند، استفاده شود.

این اقدام آقای اغبر هرچند به نظر عده یی، نخستین اقدام ریاست المپیک به منظور بهبود وضع معیشیت ورزشکاران ولایات پنداشته شده است، اما شماری دیگر، این اقدام را بیشترینه نمایشی میدانند و این پرسش را مطرح می کنند که اگر زمانی شمار ورزشکاران ولایات فزونی یابد، آنگاه چه راهکاری به میان خواهد آمد و آیا کمیته ملی المپیک همانند گذشته بودجه کافی برای فراهم آوری زمینه های بهتر بود و باش ورزشکاران ولایات را در هوتل های مناسب و خوب ندارد.

این نوشته از وبلاگ کاکه تیغون گرفته شده است.

http://www.kaaka-taighoon.blogfa.com/

 

ارزش های لرزنده،ورزش های ارزنده

 دوازده سال مکتب با تبلیغ این شعار برما گذشت که مردمی هستیم سلحشور و مبارز و جنگجو. آموزگاران در آموختاندن این حکمت از ما چیزی را دریغ نمی کردند و تجربه های روز و روزگار جز تأیید حرف آموزگار،چیزی برای اظهار نداشت.

درخانه که لت نمی خوردیم و یا خود فاعل این عمل جوهری و تاریخی نمی شدیم،در کوچه واقع می شد آنچه از جنس لت خوردن و لت کردن شدنی بود. آن هم که دست نمی داد، مکتب به دادمان می رسید و به یادمان می داد که مردمی هستیم سلحشور و مبارز و جنگجو؛ لت خوردن و لت کردن را در آن چهاردیواری دوازده سال ِعادت،ادامه می دادیم و صلوات می فرستادیم برروح آموزگاران که خود گاهی نمایندۀ کاملی بودند از روح سلحشورتاریخی ما.

زندگی پس از مکتب هم جز آری گفتن و همنواشدن با آنچه در مکتب آموخته بودیم،نبود. چندتای که دانشگاهی می شدند،تجربه های مکتب را در سطح بلندتر دوباره می تجربیدند. دیگران که بعد از مکتب،آموختن را خواهر می خواندند آموخته ها را بر و با دوستان و دشمنان و خویشاوندان و فرزندان و صدالبته که ضعیفه های نکاحی و غیرنکاحی در دسترس و دور از دسترس و خلاصه که انواع موجود طایفۀ نر و ماده، می آزمودند.

این روح سلحشوری و این توان رزمی ما منحصر به رزم آوری با چهارتا دوپای لت خور و لت کننده نمی شد و نمی شود؛ چه بسا که این روح در دیگر انواع و قالب ها و ژانرهای طبیعت رسوخ می کند و خزندگان و پرندگان و چرندگان، گل و بلبل و درخت و شیشه و پنجره را مطیع و منقاد و کشته و بسته و شکسته و دربدر و یا پیروز و غالب می سازد.

ای بسا سوراخ و سُنبۀ مفتوح و نامفتوح که در اثر توانمندی های ما بسته و کشاده و کشف و منهدم می شود.

عمرها است که خار جلوه های دل آزار این انرژی منسوخ عوض آنکه درپای قلم فرورود دربعضی جاهای خودما می خلد؛ بی آن که هیچ شیرپاستوریزه خورده یی تدبیر و سیاستی بیندیشد که چشم ما به دیدن جلوه های دلفریب و مثبت این توانمندی منور گردد.

دو روز پیش که اخبار را می خواندیم،نوشته بودند،ورزشکاران کاراته و کونگ فو و تکواندو با یازده مدال از تایوان برگشتند. دُم بدبینی ما فوراً جای خود را به بال خوشبینی داد و با خود گفتیم، خاک برسر سیاست که نمی تواند توان رزمی ما را در کنترول بیآورد. ورزش اما این انرژی منسوخ را رنگ مثبت زده است.

سرانجام که غیرت افغانی در این روزها با گریز از عرصه های که نباید به عرصه های که باید، سر ِمدال آوری داشت :

گرندانی غیرت افغانیم

چون به ورزش آمدی می دانیم

 

کنترول هر انرژی ساده نیست

هر انرژی نیز عاقل زاده نیست

 

بعضی هاشان هست جنس هسته ای

خسته ای از بس برآن دلبسته ای

 

بعضی دیگر یک کمی جنسی ست، آخ

جن ندارد آن، که آن انسی ست، آخ

 

برخی دیگر منفی است و منتفی

جنس بد باید نفی گردد نفی

 

هست انواع انرژی رنگ رنگ

حامل صلح است گاه و گاه جنگ

 

نوع مخصوص است نوع ورزشی

گونه هایش سرخ از پرارزشی

 

این انرژی گرچه توفان می کند

عالمی را صلح باران می کند

 

این انرژی ماده باشد روح رنگ

مورباشد سینه اما پر پلنگ

 

کاکه تیغون گفت ورزش ارزش است

در جهان امروز روز ورزش است

 

29 آگست 2009 ، هامبورگ ، کاکه تیغون