یادی از یک مربی

عبدالغفار فرزند عبدالغفور در سال 1344 در كابل ديده به جهان گشود. در سال 1361  از ليسۀ عالي حبيبيه فارغ و شامل پوهنتون هوايي شد. در سال 1365 از پوهنتون هوايي مؤفقانه سند فراغت را به دست آورد و به حيث كشاف در طياره هاي N12 شامل وظيفه شد. به تشويق دوستان و علاقه مندي خودش به ورزش رو آورد. در سال 1360 عضويت كلپ تكواندوي ميوند را كسب نمود و در سال 1365 كمربند نسواري را از نزد استاد جمعه كه يكي از استادان نخبۀ كلپ ميوند بود به دست آورد. در سال 1366 عضويت انجمن بنيانگذاران تكواندو پومسه را كسب نمود و تمرينات خود را به رهنمايي عبدالناصر هوتكي ادامه داد و در سال 1368 با او رهسپار ايران شد. او توانست كه  كمربند سياه دان يك را از ايران به دست بياورد. شهيد عبدالغفار دوري از وطن را نتوانست تحمل كند و بعد از چند ماهي دوباره به افغانستان آمد، و نخستين كلپ تكواندو پومسه را در ليسۀ عالي حبيبيه بنياد نهاد و توانست شاگردان بیشماری را به جامعه ورزشی کشور مان تقدیم کند، اما مرگ مهلتش نداد و طيارۀ حامل او در اثر بروز عوامل تخنيكي بر فراز فرودگاه شيندند سقوط نمود و او را با جمعی زیادی از سرنشینان به كام مرگ فرو برد.

روانش شاد باد و یادش گرامی باد!

قهرمانی که کيسه بکس شد

برگردان: ناصر هوتکی

وقتی که بازيکن فوتبال فروغش را از دست مي دهد، مربی اش ديگر او را انتخاب نمي کند. زمانی که يک گلف باز از برابری با جوانترها باز مي ماند، هميشه کسانی وجود دارند تا او به آن گرايش يابند و او را دلداری بدهند، اما هنگامی که يک بوکسر دیگر نمي تواند روی رينگ به درستی از خود دفاع کند، متاسفانه همه به او  دورغ مي گويند و دور او جمع ميشوند و به او مي گويند که از عهده هر کاری بر مي آيد و برايش مسابقه ترتيب ميدهند و شبکه های تلويزيونی برای پخش ديدارهای او به رقابت با يکديگر بر می خيزند. آقای ايوندر هالی فيلد امريکايی. مردی که چهار بار قهرمانی دسته سنگين وزن جهانی را به نام خود رقم زده است، حالا به کیسه بکسنگ بدل شده است.

هالی فيلد 42 ساله در بيش از بيست سال پرداختن به بوکس حرفه یی فزون تر از 150 ميليون دالر درآمد داشته است و همین پول زیاد دلیل اصلی ادامه تلاش او برای نيل مجدد به اين عنوان است.

او در سال 1990 با ناک اوت کردن هموطنش جميز باستر داگلاس صاحب عنوان قهرمانی سنگین وزن جهان شد، اما چندی پیش در برابر هموطن ديگرش لری دانلد که یکی از ورزشکاران گمنام 10 روند تمام به کیسه بکسنگ تبدیل شد و به شکل یک طرفه باخت تا در 9 مسابقه آخرش فقط دو پيروزی داشته باشد و نه تنها به هدفش که کسب مجدد قهرمانی جهان باشد، نرسد بل از قله اين ورزش به اعماق سقوط کند.

عجیب این است که هالی فيلد با وجود شکستهای سالهای پسین هنوز هم معتقد است که میتواند قهرمان جهان شود. هنگامی که اتحاديه ورزش ايالت نيويارک هالی فیلد را بر بنیاد ملاحظات پزشکی و سلامتی و با هدف حفظ جانش تا اطلاع بعدی از مسابقه در نیویارک که محل رویارویی هالی فیل با لری دانلد منع کرده است، او این حکم را ناعادلانه دانست و برای آن فرجام خواهی کرد. هرچند به فرجام خواهی او وقعی گذاشته نشد و این محرومیت بساط خود را به سرتاسر امریکا گسترش داد.

هالی فيلد گفته است: "شما نمي توانيد شروع کارتان را ترسيم کنيد و پايان آن را نيز همين طور. هدف و راه پايانی من کسب مجدد مقام قهرمانی دسته سنگين وزن جهان از ديد تمام سازمانهای حاکم بر بکسنگ امریکا است. شما فقط زمانی مي بازيد که از عرصه کنار بکشيد و تا زمانی که در صحنه حضور داريد امکان رسيدن به هدف تان وجود دارد."

اما پرسش اصلی اينجاست که چه کسی بايد میان ((ادامه دادن به رقابت)) و ((پايان دادن به رقابت)) يک خط حایل بکشد و آنها را از هم متمايز کند؟ آيا بايد آنقدر صبر کرد تا مثل محمد علی کلی به شديد ترين لرزش ها دچار شد؟ و يا مانند گرگ پيج قهرمان سابق جهان از يک قسمت بدن فلج شد؟ هر دوی آنان مثل هالی فيلد نتوانستند تشخيص بدهند که موعد مناسب برای کناره گيری آنان چه زمانی است (!)